1709× گفتم هیچی سر جاش نیست.
گفت بین تموم این نیستها
اونی که باید باشه، هست؟
و بود.
![]()
1708× ما سر به زیر بودیم
ولی افتخارمون اینه که سرمون بالا بوده همیشه.
![]()
1707× نه بر گردنش ردِ طناب بود
نه در معدهاش قرص و دارو.
نه از جایی پریده بود
و نه حتی قطرهای خون از انگشتش ریخته بود.
مُرده بود.
نه این که نفس نکشد، نه!
نمیخندید.
چیزی در گلویش گیر کرده بود
چیزی که پایین نمیرفت
چیزی شبیه بغض، ترس، نفرت،
و خشمی سهمگین.
نمیخندید.
و این خشم
در تمام وجودش ریشه میکرد
![]()
1706× و روزی
نامی را خواهی شنید
و با لبخندی تلخ بر لبانت
و چشمانی خیره بر گوشه ای
غرق در خاطرات خواهی شد
![]()
به نام خدا. حسین هستم. یک معترض
![]()
1705× میگه این همه راه
این همه انتخاب
این همه مسیر برای انتخاب
یعنی یکیش برای تو نیست؟
نه لعنتی نه
![]()
خیلی دلتنگتم حسین حیدری
![]()
1704× انسان برای این که روحش رو آروم کنه
همیشه به دنبال چیزهای بهتر و زیباتره.
چیزهای جدیدی که دوس داره بدست بیاره و تجربه کنه.
این یه ویژگی و خصلته که کم و بیش تو وجود هر کسی هست.
اون روزی که احساس کردی در جستجوی چیز جدیدی نیستی
بدون که مُردی. حتی اگه هنوز نفس میکشی.
![]()
1703× گامهای آخر را آهسته برمیداری
و تنها در لحظهای
از چشمانی میگذری که به تو خیره شدهاند
میایستی
و به ناگاه
خود را مبتلا مییابی
![]()
1702× زخم همیشه زخم نمی مانَد
درد سرانجام به انتها می رسد
انسان
برای رهایی از تاریکی
راه تازه ای خواهد یافت
پرده را کنار بزن
خورشید را به خانه ات مهمان کن..
![]()